سفارش تبلیغ
صبا ویژن
طمع، حکمت را از دلهای دانایان می برد . [پیامبر خدا علیه السلام]
 
شنبه 89 اردیبهشت 11 , ساعت 12:53 صبح

خانم فرج پور طراحی کرد چند جایی ایراد داشت و ما مرتفع کردیم . در بین این ایرادها سعی کردم دستمزد آن را نیز کم کم بدهم که تمام شد . سپس آن را به وزارت ارشاد قم برای گرفتن مجوز فرستادیم که بعد از مدتی ،مشروط ، نتیجه آن بود . چرا ؟ به چه دلیل ؟!

علت فقط نام حسنی بود و بس .خدمت حاج آقای هادی منش رفتم و گفتم نام حسنی چه ایرادی دارد اگر ایراد داشت چرا دیگران کتابهای کودک را به این نام و عنوان چاپ می کنند ؛ سرانجام ، سر شما را به درد نیاورم . مجوز را گرفتم و آمدم بیرون .

امتیاز این کتاب نسبت به بعضی دیگر کتاب ها زیاد نبود ، البته آن ها برای اهل بیت علیهم السلام و فرزندانش بوده و بس و هیچ چیزی بر آن ها برتری ندارد . اما این کتاب هم رنگ آمیزی داشت و هم یک صفحه خاطرات و عکس از میدان پا ساعت خودمان . ( به قول شهری های به دوران رسیده میدان ساعت ) تا این لحظه هنوز از چاپ کتاب خبری نیست در فروردین 87 خدمت حاج آقای کلانتری رفته و ایشان به علت مشغله کاری فراوان می گویند من از موضوع کتاب هیچ خبری ندارم ولی باید نامه هایی که بین ما و ایشان رد و بدل شد خدمتشان ببرم که هنوز تا این موقع ( 24/3/87 ) هیچ فرصتی نشده که به شهر خودمان ساری بروم و به اطلاع ایشان برسانم . از خداوند متعال خواهانم که مرا در نوشتن دیگر کتاب ها یاری و موفق گرداند . و طول عمر پر برکت به همه علی الخصوص به رهبر عزیزمان آقا سید علی خامنه ای عزیز عنایت بفرماید و سایه آقا و مولای عزیزمان آقا حجة بن الحسن ارواحنا له الفداء بر سر همه شیعیان مستدام بدارم . و شهادت را نصیب همه ، علی الخصوص من و نسل من عنایت بفرماید .

امیدوارم امسال ( تابستان 89) کتاب با دعای شما مومنین و مومنات به چاپ برسد.إن شاءالله



لیست کل یادداشت های این وبلاگ